۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

يبوست و فوق تخصص جراحي اطفال

سناريو يك :
زمان : 09:45 روز.
مكان تبريز_كوي ولي عصر-كلينيك بوعلي -داخلي.

بيمار:طفل هشت ماهه.
پزشك : .....

پدر بيمار :سلام آقاي دكتر.
مادر بيمار :سلام آقاي دكتر.
پزشك ( پشت صندلي پلاستيكي با شلوار لي يقه پيراهن آستين كوتاه باز بهمراه زنجيري از طلا بر گردن) : سلام.
پدر بيمار : آقاي دوحتور 5 روزه بچه معده اش كار نكرده.
پزشك : بزاريد رو تخت معاينه كنم،با گوشي فقط به صداي شكم بچه گوش مي دهد.
مادر بچه :آقاي دكتر دفعه قبل هم سه روزه معده اش كار كرده،ادرارش هم ترشح صورتي دارد.
پزشك :من ويزيتتون رو برمي گردونم (1600 تومن) معرفي مي نويسم ببريد بيمارستان كودكان(فرمانفرمائيان) فوق تخصص جراحي اطفال آقاي دكتر فلان و اقاي دكتر بهمان معاينه و آزمايش كنند.
مادر طفل (با نگراني): اقاي دكتر مسئله جديه؟ بيمارستان چرا؟ آزمايش واسه چي؟
پزشك : نه خوب ولي بايد بررسي بشه،علتش چي بوده.
پدر طفل ( هاج و واج) : آقاي دوحتور بيمارستان ؟
پزشك : بله !

سناريو دو :
زمان همانروز ساعت 10:15
مكان : تبريز- تقاطع پاستور شهناز جنوبي-داخلي.
پزشك :...خيلي قديمي هستند ، ايشون بنده رو هم وقتي طفل بودم ويزيت كرده اند.
پدر بيمار :سلام آقاي دكتر.
مادر بيمار :سلام آقاي دكتر.
پزشك : سلام،چي شده؟
مادر : معده اش كار نمي كنه ،يبوست داره.

پزشك :چند سالشه !
مادر : تو هشت ماه هست.

پزشك : شير چي مي خوره؟
مادر : شير مادر.

پزشك : غذا ميخوره ؟ و چي؟
مادر : بله ،فرني.

پزشك : فرني رو از جيره غذاييش كلاً حذف كنيد(در حال معاينه شكم باگوشي و معاينه سفتي شكم با دست)
مادر : برنج.

پزشك (در حال اندازه گرفتن قد طفل) : برنج هم محدود كنيد،
مادر : سيب زمبني،هويج و كدو.

پزشك (در حال وزن كردن بچه) : حتماً كدو در برنامه غداييش باشه،قد و وزنش خوبه.
مادر : اقاي دكتر موضوع جديه و خطرناك؟

پزشك (با خنده ): چه خطري خانم !
مادر : آخه !؟

پزشك :هيچ طوري نيست،الان كه رفتيد فقط براي يك بار با گليسرين اونهم با سرنگ آنسولين تنقيه مي كنيد،يعد شربتي هست اونهم روزي يك و نيم قاشق چايخوري مي دهيد،غداي طفل هم حتما با عدس،كدو و سيب زميني و هويج بوده كه با غذاساز/همزن كاملاً له شده باشد،جاي هيچ نگراني هم نيست.

مادر :آقاي دكتر ترشح صورتي دارد ،ادرار بچه.
پزشك :طوري نيست از اثر يبوست است.

پدر : آقاي دوحتور ميشه بيضه هاي بچه رو هم معاينه كنيد ،گاهاً بالا مي روند.
پزشك (بعد معاينه) : طوري نيست ،بالاو پايين اومدن هم طبيعيه.

مادر : آقاي دكترزير گلوش هم زياد عرق سوز ميشه ،ويتامين A مي زنم .
پزشك : نه براي گلو از پودر بچه استفاده كنيد.

نقد فيلم !

پزشك سناريو اول در مراجعه ايي كه قبلا هم به كلينك داشتم،مادربزرگ طفل به بغلي را همراه با مادرش زوانه بيمارستان كرد.
سواي اينكه خود محيط بيمارستان با مديريت پزشكي جاري در كشور مسئله دار است،ديدن بيماران خردسال و طفلان مريض خود اثر رواني سختي بر مادران دارد،حال فلسفه اينكه اين پزشك بدون پرس و جو از سن طفل ،اينكه شير مادر مي خورد يا شير خشك،غدا مي خورد يا نه ،قد، وزن و رشدش طبيعي است يا نه فقط به صرف اعاده ويزيت ،براي يبوست معمول كودكان چرا بايستي طفل را به فلان و بهمان دكتر فوق تخصص جراحي اطفال در بيمارستان حواله دهد؟ ايشان به شهادت مهر خود بورد تخصصي اطفال دارند.
و اين سوال باقي مي ماند براستي چرا؟


پزشك سناريو دو چرا از سن ،تغذيه شير،غدا پر و جو مي كند،چرا شكم بچه را بادست و گوشي معاينه مي كند،چرا قد و وزن بچه اندازه را مي گيرد،چرا؟

به شكر خدا طفل با نسخه سناريو دو بهبود يافته و بطور معمول اجابت مزاج هم دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر